سلام به شما دوستای گل و بازدیدکننده های عزیز
پیشاپیش سال نو رو بهتون تبریک میگم و تو این سال جدید بهترینها رو براتون ارزو میکنم.
و خیلی متشکرم از شما عزیزانی که تو این یک ماه از اغاز وبم تا به امروز با کامنتهای پر مهرتون به من برای ادامه راهم انرژی دادین.
این اپ ویژه نوروزی تقدیم به شما دوستای مهربونم
امیدوارم که خوشتون بیاد

"مصاحبه ویژه نامه نوروزی مجله زندگی ایرانی"
آمادگی جسمانی به سبک پوریا پورسرخ
"اگر بازیگر نبودم، ورزشکار می شدم"
شاید کمتر کسی بازی خوب و روان پوریا پورسرخ را در سریال فرار بزرگ در نقش فرهاد به یاد داشته باشد که شروع خوبی برای او محسوب می شد.سریالی به کارگردانی محمد حسین لطیفی که می توان گفت کارگردانی است که از قابلیت ها و توانایی های این بازیگر جوان مطلع است و به خوبی می تواند او را هدایت کند.
پورسرخ در طول این سالها که در عرصه ی بازیگری فعالیت می کند با انتخاب هایی که داشته به خصوص فیلم هایی که در سال ۸۹ با بازی او در اکران سینماها در امد، ثابت کرده به دنبال تجربیات متفاوت است گرچه در کارنامه ی کاری اش انتخاب های اشتباهی هم داشته که برای هر بازیگری پیش می اید. اما بهانه ی گفت و گوی ما با او بررسی کارنامه ی هنری اش نیست بلکه یکی ار ویژگی های این بازیگر جوان است که به دلیل شرایط سینما و تلویزیون ما کمتر کسی به ان توجه می کند.
اصولا در سینمای ما به غیر از تعداد انگشت شماری سایر بازیگران به تناسب اندام و امادگی جسمانی اهمیت زیادی نمی دهند. گرچه این امر حائز اهمیت است و می تواند ابزاری باشد برای بازیگر تا بتواند نقشی را که به او سپرده شده را به خوبی ایفا کند. همچنان که در بسیاری از فیلم ها و سریال ها متوجه این ضعف در برخی بازیگران بوده ایم.
پوریا پورسرخ یکی از کسانی است که به این مقوله اهمیت بسیاری می دهد، بنابراین پس از مدت ها پیگیری سرانجام موفق به انجام گفت و گویی پیرامون این موضوع و نکات دیگر شدیم که خواندن ان خالی از لطف نیست.
"نقش معتاد به من ندانند"
من پیش از اینکه وارد بازیگری شوم به ورزش علاقه داشتم و در این زمینه فعالیت میکردم اما زمانی که بازیگر شدم یکی از راههایی که بازیگر میتواند به نقش نزدیک تر شود این است که به لحاظ فیزیکی هم بتواند امادگی لازم را داشته باشد تا بتواند از عهده برخی از صحنه ها به خوبی بر اید بنابراین انگیزه مضاعفی پیدا کردم تا به ورزش و تناسب اندام اهمیت بیشتری بدهم که در برخی از کارها هم توانست به کمکم بیاید به خصوص که در روز سوم و این اواخر در روز رستاخیز که اقای درویش حساسیت ویژه ای در این زمینه داشتند و حتی در مورد وزن و تمریناتمان شخصا نظارت میکردند تا اهمالی از جانب بازیگران صورت نگیرد.
از این رو من فکر میکنم که داشتن اندام مناسب و ورزش کردن به طور منظم میتواند روی بازی بازیگر تاثیر بگذارد.البته با وجود شرایط فرهنگی که در کشورمان داریم روی پوشش بازیگران هم تاثیر گذاشته و بازیگران نمیتوانند لباسهایی بپوشند که اندامشان را بهتر نشان بدهند به عنوان مثال ما صحنه های داخل اب نداریم بنابراین کمتر بازیگری به این مقوله اهمیت میدهد.
در صورتی که در سینمای امریکا و اروپا بدین شکل نیست و بازیگران بزرگ دنیا در هر سن و سالی که هستند برای داشتن اندام متناسب رژیم غذایی و برنامه منظم ورزشی دارند. بنابراین من همیشه سعی کردم تا ورزش را دنبال کنم.البته یک بار قرار بود با کارگردانی که خیلی دوست داشتم همکاری داشته باشم برای نقش یک ادم معتاد صحبت کردیم ولی متاسفانه اندامم متناسب ان نقش نبود. اما متاسفانه این همکاری میشر نشد. ولی نکته ای که در این میان برای من جالب است این است که عمومابازیگران هم سن و سال من برای ایفای نقش ادم معتاد یا روانی جایزه گرفتند ولی با این حال انگیزه ای برای بازی در چنین نقش هایی ندارم تا سعی کنم به لحاظ فیزیکی به ان نقش نزدیک شوم.
"آزادیان، پاتوق هنرمندان"
من در دوران کودکی و نوجوانی به سوارکاری و تنیس علاقه ی بسیاری داشتم و این ورزش ها را دنبال می کردم و از سنین پایین تر فیتنس را هم انجام میدادم اما هیچ وقت به صورت حرفه ای ان را کار نمی کردم یا در مسابقات شرکت نمی کردم، شاید اگر بازیگر نمی شدم ورزش را حرفه ای تر دنبال می کردم اما مدتی است که به طور منظم به باشگاه ازادیان که یکی از بهترین باشگاه های جردن است می روم. البته زمانی که سر فیلمبرداری نیستم. وگرنه سعی می کنم سر صحنه تمرین کنم به هر حال تمام تلاشم این است که در هیچ صورتی از ورزش غافل نشوم چون معتقدم لازمه ی بازیگری داشتن اندام مناسب است. به این دلیل که تمام افرادی که در انجا به عنوان مربی فعالیت می کنند دارای عناوین جهانی در ورزش هستند که از این نظر اتفاق خوبی برای من است که در چنین باشگاهی تمرین می کنم.
اتفاقا تعدادی از دوستان خواننده و بازیگر هم به طور منظم به این باشگاه می ایند و تمرین می کنند که فکر نمی کنم دوست داشته باشند نام انها را ببرم.
"۱۲ کیلو چاق شدم"
با وجود حرفه ما که برنامه و زمان کاری دقیق و مرتبی ندارد اما من همیشه سعی کردم که برای خودم برنامه ریزی کنم و از ورزش غافل نشوم. زمانی که درگیر فیلمبرداری هستم برخی از کارگردان ها مثل سیروس مقدم به من لطف داشتند و برنامه ی کاری من را به گونه ای تنظیم کردند که من تا حدودی به تمریناتم برسم. اما گاهی هم شرایط کاری مناسب نیست و این فرصت مهیا نمی شود. به عنوان مثال زمانیکه من درگیر بازی در روز رستاخیز بودم هفت ماه در بم زندگی کردیم و شرایط برای تمرین و ورزش کردن مهیا نبود. البته به دلیل حساسیت های اقای درویش یکسری وسایل ورزشی به هتل منتقل کردند تا همان جا مشغول شویم.
اما واقعیت این است که در چنین شرایطی روی فرم نگه داشتن بدن کار خیلی سختی است.همین طور نگه داشتن رژیم غذایی به هنگام کار و سر صحنه هم کار راحتی نیست و بدترین قسمت ماجرا همین است و به جز یکسری گروه ها سایر همکاران در این زمینه اهمیتی برای رژیم غذایی قائل نیستند.البته من شنیدم که یکسری از بازیگران خوب ما این شرایط را خودشان سر صحنه مهیا میکنند. در صورتی که روی فرم نگه داشتن بدن بازیگر در کار خیلی مهم است. همین طور مشکل دیگری که من در برخی کارها داشتم کم و اضافه کردن وزن برای رسیدن به نقش مورد نظر بوده. به عوان مثال برای روز سوم چند کیلو وزن اضافه کردم و در روز رستاخیز به دلیل بازی در نقش یک سردار جوان باید خیلی اضافه وزن پیدا میکردم بنابراین ۱۲ کیلو چاق شدم که بعد از پایان فیلمبرداری کم کردن ۱۲ کیلو کار خیلی سختی است که دارم سعی خودم را میکنم به خصوص اینکه ادم شکمویی هم هستم و خیلی نمی توانم رژیم غذایی ام را رعایت کنم بنابراین سعی می کنم انرژی زیادی در باشگاه بگذارم.
"ناگفته های پوریا پورسرخ"
خیلی دلم میخواست این نکته را بگویم و اینکه از مردم و دوستان مطبوعاتی بخواهم شخصیت یک بازیگر را در فیلمهایی که از او میبینند مقایسه نکنند. به عنوان مثال بین بازیگران کمدی کسانی را میبینید که بسیار ادم های جدی هستن برخلاف نقش هایی که بازی میکنند. به عبارتی ژانر فیلمهایی که یک بازیگر انتخاب میکند الزاما سلیقه ای نیست بلکه بیزنس سینما باعث میشود من به عنوان بازیگر برای یکسری فیلمها دعوت شوم و برای یکسری دعوت نشوم.برای مثال اگر من فیلم تین ایجری بازی میکنم دلیلی ندارد که نقدهای فیلمهای روز خارجی و داخلی را به دقت دنبال نکنم.اتفاقا این اواخر با دوست خوبم امیر قادری در این زمینه صحبت میکردم.این که نباید سلیقه ای بر خورد کرد و با یک جمله زحمات گروه سازنده را زیر سوال برد.کاری که برخی منتقدان انجام میدهند و من بازیگر اگر یک روز اگر روی فرم نباشم و به ان منتقد گرم احوالپرسی نکنم بازتاب این عمل را در کار ان منتقد میبینم خوب است که برخی مسائل را در کارمون دخیل نکنیم.
"سالی که سپری شد"
امسال درگیر بازی در روز رستاخیز یه کار تاریخی و سنگین به کارگردانی اقای درویش بودم .البته در فیلم اخرین سرقت هم بازی کردم که با فیلمهای کمدی امروزی تفاوت زیادی دارد.پدرام علیزاده کارگردان باهوش و جوان فیلم با استفاده از تجربیات فرج حیدری بزرگوار و گروه جوان فیلم مثل نیما شاهرخ شاهی، خاطره اسدی و مریم سعادت و اقای نوذری یکی از بهترین پشته صحنه هایی که امروز دیدم را رقم زدند که بی شک نتیجه اش را مقابل دوربین خواهید دید.
همانند فیلم چراغ قرمز که امسال اکران داشتم که در مقایسه با فیلم هایی که با او همزمان اکران شد فیلم پرفروشی شد و باعث خوشحالی من شد بنابراین در سالی که گذشت از روند کاری که داشتم تا حدودی راضی بودم.به هر حال لازم بود تا در ژانر کمدی هم تجربیاتی را کسب کنم . گرچه بسیاری از دوستان و همکاران چنین ریسکی نمی کنند . یا حداقل در ژانر طنز نقشی که با کمدی فیلم را به دوش نکشد به عهده نمی گیرد اما گاهی لازم است که کارگردان ها و بازیگران خطر کنند،کاری که کارگردان این فیلم کرد.
سال گذشته خیلی از روند کاری ام راضی نبودم و دو فیلم ناسپاس و اناهیتا را بازی کردم که البته در سال ۸۹ اکران شد. البته خوب است که دوستان منتقد بدانند من انرژی زیادی برای اناهیتا گذاشتم و گریم سنگینی هم داشتم ،حتی در سکانس ازمایشگاه اسید در چشمم رفت و بینایی چشم چپم کمی مشکل پیدا کرد.
در فیلم سینمایی چراغ قرمز نقش لمپن را به من دادند و نقش جنتلمن را به رضا شفیعی جم اگر این جابه جایی صورت نمی گرفت ،به عقیده ی من این فیلم پرفروش نمی شد به نظر من چراغ قرمز کار خوبی بود و خوب فروخت این درحالی بود که امسال حجم زیادی علیه فیلم های کمدی صورت گرفته که به نظر من منصفانه نیست.
"ماهی ها می مردند گریه می کردم"
خاطرات کودکی که من در نوروز داشتم ، خیلی شیرین تر از خاطرات این سالهاست و بیشتر هم در ذهن می ماند، شاید به این دلیل که فرهنگ ما به این شدت اپارتمان نشینی نشده بود. به خوبی به یاد دارم در روز چهارشنبه سوری مراسم سنتی و شیرین بیشتری مثل قاشق زنی اهمیت داشت که امروزه فراموش شده اما در حال حاضر مراسم چهارشنبه سوری به صحنه ی تمرین برای جنگ شده و از نارنجک و بمب استفاده می کنند دیگر از ان زیبایی های دوران کودکی خبری نیست و سنت های زیبای ما کمرنگ شده. حاجی فیروز کم شده و جایش را به بابانوئل داده و کریسمس.
البته من به این مراسم و فرهنگ های دیگر هم احترام می گذارم اما فرهنگ خودمان کمرنگ شده ،در سال می بینیم که جوان ها به هم ولنتاین و کریسمس را تبریک می گویند، دیگر از ان حاجی فیروز ها خبری نیست ،خوب است که اول به فرهنگ خودمان احترام بگذاریم بعد به فرهنگ دیگران.
بچه که بودم به ماهی قرمز سفره ی هفت سین خیلی علاقه داشتم و وقتی که ماهی ها می مردند من گریه می کردم من هنوز هم به سنت و مراسم نوروز احترام می گذارم و مثل گذشته با خانواده ام به دید و بازدید عید می روم.
اکثر دوستان می دانند که یکسری مسائل هنوز برای من مهم است از جمله اینکه اگر سر فیلمبرداری باشم باید چند روز اول عید را من در کنار خانواده باشم و در تعطیلات عید به هیچ وجه کار نمی کنم. این نکته را در قراردادم به عنوان خواهش ذکر می کردم و اکثر گروه ها هم به نظر من احترام می گذاشتند. در ضمن من عیدی گرفتن را از کودکی دوست داشتم هم پول می گرفتم و هم هدیه، هدیه گرفتن را خیلی دوست داشتم حتی اگر متناسب با سلیقه ام نبود.

منبع عکسای الیزه:وب هواداران دو اتیشه و وب سپیده و سارینا عزیزم
"و این هم مطلبی درباره سریال نوروزی پایتخت"
(یک مورد استثنایی در تلویزیون)
"علی اباد - تهران ،چهار نفر"
بعد از پخش سریال زیر هشت یود که زمزمه هایی مبنی بر همکاری سیروس مقدم و محسن تنابنده برای ساخت سریال نوروزی به گوش رسید و این همکاری تا جایی رسید که همه جا صحبت از سریالی به عنوان یک مورد استثنایی به نویسندگی محسن تنابنده و کارگردانی سیروس مقدم به میان امد.محسن تنابنده پیش از این تجربه همکاری با مقدم را در سریال چار دیواری داشت به همین خاطر همکاری مجدد این دو چندان دور از ذهن نبود.البته درست زمانی که تمام رقبا مشغول مراحل مختلف تولید اثار خود بودند الهام غفوری درباره چگونگی روند ساخت یک مورد استثنایی این طور گفت که" امکان دارد کار ما به نوروز نرسد به همین خاطر هنوز هیچ چیز مشخص نیست و باید شبکه در این رابطه تصمیم بگیرد"
ان موقع قرار بود انتن شبکه سه برای مقدم باشد ولی همه چیز در چند روز تغییر کرد وسیروس مقدم با عنوان جدیدی برای سریال خود کارش را به شکلی جدی اغاز کرد و ساخت سریال پایتخت اغاز شد.
با گذشت زمان کم کم شمارش معکوس شروع شد و سیروس مقدم از شبکه سه به شبکه یک رسید و پخش سریال توطئه ی فامیلی رامبد جوان که برای شبکه یک ساخته شده بود به بعد از عید موکول شد و مثل همیشه تلویزیون با این شیوه برنامه ریزی همه را غافلگیر کرد.
"به پایتخت خوش امدید!"
این بار هم مقدم دست روی طبقه پایین اجتماع میگذارد طبقه ای که همیشه درگیر مشکلات روزمره زندگی هستند وبرای حل این مشکل خودشان را به اتش میزنند و در این روند اعصاب مخاطب را خرد میکنند. مخاطبی که در این سال ها با کارکترهای ساده و بی الایش و گاها سهل انگار و بی فکر سریال های پر تعلیق مقدم عادت کرده اند.
داستان پایتخت از جایی شروع میشود که زنی ساده و شهرستانی دانشگاه قبول میشود و شوهر مهربانش برای خشنودی همسر همه چیزش را در شهرستان علی اباد میفروشد و دست زن و دو دخترش را میگیرد و راهی شهر بی در و پیکر تهران میشود. غافل از انکه چیزهایی که در پایتخت وجود دارد با تصورات ذهنی انها فرسنگ ها فاصله دارد.
یک خانواده در تهران خانه ای در پایین شهر می خرند ولی درست زمانی میرسند که صاحب خانه فوت کرده و انها نمیتوانند در انجا سکونت کنند، به همین خاطر درگیر اتفاقاتی میشوند و مجبور میشوند چند شبی را پشت کامیون در تهران و در هوای سرد سپری کنند.
منبع:زندگی ایرانی
و این هم به تقاضای دوست نازنینم عسل گلم عکسهایی از پشت صحنه سریال وفا رو گذاشتم
البته خودمم خیلی دوست داشتم تجدید خاطره ای بکنیم و برگردیم به نوروز ۸۵ و سریال خاطره انگیز وفا



ادامه عکسهای مربوط به پشت صحنه سریال وفا رو در ادامه مطلب ببینید.
و در اخر یه تشکر ویژه از خواهر گلم مهسای نازم که برای این اپ خیلی کمکم کرد و بازم یه تشکر از شما دوستای مهربونم که وقت گرانبهاتون رو برای اپ نوروزی وب بنده حقیر گذاشتین