"جلد مجلات"


با تشکر از مهسا عزیزم
سروان پوریایی که من دوست دارم
او از ستاره های این شب های تلویزیون است.سروان پوریا یا همان پوریا پورسرخ خودمان بعد از دوسال دوباره به تلویزیون برگشته و با حضورش مخاطبان تلویزیونی را خوشحال کرده زیرا میتوانند بازیگر محبوبشان را ۸ شب بدون هیچ گونه سختی ببینند و از بازی اش لذت ببرتد.
سروان پوریا این همان کاراکتری است که پوریا پورسرخ در سریال این شب های تلویزیون یعنی سقوط ازاد بازی میکند.سریالی که از شبکه یک تلویزیون پخش میشود و درباره اش میگویند مشابه اش را تا امروز نه در سینمایمان دیده ایم و نه در تلویزیون.سریالی سراسر از صحنه های اکشن و پلیسی که پوریا پورسرخ یکی از نقش های اصلی ان را بازی میکند.و این دومین تجربه بازی او با حامد بهداد بعد از روز سوم است.باید دید ایا میتواند دوباره نگاه مخاطبان و کارشناسان را به سمت خودش برگرداند یا نه.گفت و گوی ما با پورسرخ زمانی شکل گرفت که برای گرفتن قسمت هایی از فیلم در جزیره کیش بود و خب مطمئنا هر جا ستاره ها باشند ردپایی از ما هم انجا خواهد بود.

چند وقت پیش این سعادت نصیبم شد به همراه علیرضا امینی فیلم انتهای خیابان هشتم که خودش کارگردانی کرده است را ببینیم.ابتده قرار بود ۵ دقیقه از صحنه های جالب فیلم را ببینیم.اما انقدر از کار خوشم امد که از اقای امینی خواهش کردم اجازه بدهد تا انتهای فیلم را ببینیم.بعد از دیدن انتهای خیابان هشتم واقعا دوست داشتم فرصتی پیش بیاید تا با اقای علیرضا امینی همکاری کنم.وقتی ایشان به من پیشنهاد بازی در سریال سقوط ازاد را دادچون بعد از سریال رستگاران حدود۲-۳ سالی می شد سریالی کار نکرده بودم سقوط ازاد یه خرده قلقلکم داد.اما نقشی که برای من در نظر گرفته بودند روز اول انچنان چیز خاصی نداشت بهتر است بگویم اصلا چیزی نداشت.وقتی اقای امینی به من گفت پوریا این نقش را بازی کن چون دوست نداشتم این فرصت خوب را از دست بدهم جلسه ای گذاشتیم که بعد از ان قرار شد فیلمنامه را بعد از کار بازنویسی کنند و کار را براساس این نقش جلو ببریم.بعد از این که موضوع را به فیلمنامه نویس کار گفتیم ایشان بازنویسی که لازم بود را انجام داد و سر فیلمبرداری نیز روتوش هایی که باید انجام میشد انجام شد تا نهایتا نقش سروان پوریایی را ببینیم که الان وجود دارد و همان چیزی شود که خودم دوست دارم.تصور میکنم به لحاظ تکنیکی و معیارهایی که برای ساخت یک کار خوب لازم است سقوط ازاد یک کار خوبی باشد.
ویژگی اصلی سقوط ازاد
تفاوت سقوط ازاد با سریال هایی که امروزه دیده ایم ایرانیزه نبودنش است.یعنی مثل خیلی از سریال های پلیسی که از تلویزیون پخش شده اموزش نظامی نشان نمیدهد.هیچ کاری به سیاست ندارد و یک کار تمام پلیسی است که میتوان فیلمنامه اش را در هر کشور از دنیا ساخت.منظورم این است که وقتی کسی فیلمنامه را بخواند هیچ خط مشی وجود ندارد که مجبور باشد ان را فقط در ایران بسازد.همین ویژگی فیلمنامه بود که متقاعدم کرد در این سریال بازی کنم. از طرفی تکنیک هایی که در فیلمبرداری سقوط ازاد به کار رفته باعث شده این کار را خیلی دوست داشته باشم.

سروان پوریا تجربه ای متفاوت
مطمئنا هر نقشی ویژگی های خاص خودش را دارد کاراکتر سروان پوریا هم همینطور.علاوه بر این که چون باید در ژانر پلیسی بازی میکردم سختی هایش بیشتر از کارهای دیگری بود که تا به امروز انجام داده ام.اما چون گروه حرفه ای بودند با سختی های کمتری مواجه شدیم.بعد از بازی در روز سوم علاقه ام به تمام کسانی که برای حفظ ناموس و خاک ایرام جانشان را کف دستشان گذاشته و جنگیده بودند صد برابر شد و خیلی راحت تر توانستم شرایط ان زمانشان را درک کنم.بعد از بازی در سقوط ازاد هم واقعا متوجه ارزش زحمات عزیزان نیروی انتظامی و پلیس شدم که برای ایجاد ارامش و اسایش در زندگی ما قید اسایش در زندگی خودشان را زده اندتا ما با ارامش زندگی کنیم.در کل قرار گرفتن در شرایط یک پلیس برای خودم تجربه ای متفاوت و بسیار جالبی بود.
با تشکر فراوان از مهسا عزیزم
برای خواندن متن کامل مصاحبه به ادامه مطلب بروید.

الهام حمیدی:خدا به پوریا پورسرخ رحم کرد
سر یک صحنه خدا خیلی به پوریا پورسرخ رحم کرد.قضیه از این قرار بود که من در ماشین پلیس بودم و پوریا پورسرخ و حامد بهداد هم در یک ماشین شاسی بلند در حال رفتن به صحنه جرم بودند.وقتی به صحنه جرم رسیدیم من به همراه نیروهای دیگر از ماشین پیاده شدیم تا خانه را محاصره کنیم و از طرفی حامد بهداد و پورسرخ هم از ماشینش شاسی بلندشان پیاده شدند تا صحنه را بررسی کنند.اما اشتباهی که انجام دادند این بود که یادشان رفته بود ترمز دستی ان ماشین را بکشند.به همین دلیل ان ماشین عقب عقب امد و پوریا هم که بین دو ماشین بود اگر روی سقف ماشین نمی پرید له شده بود ان ماشین هم همینطوری عقب عقب امد و بالاخره یک جا ایستاد و بچه ها دویدن سریع ترمز دستی اش را کشیدند.واقعا خدا به پوریا پورسرخ رحم کرد اتفاقی برایش نیفتاد .چون همه مان وقتی این صحنه را دیدیم واقعا ترسیدیم .بالاخره کار اکشن صحنه های خطرناک زیادی دارد.
برای خواندن گزارشی از پشت صحنه سریال به ادامه مطلب بروید.
کار پلیسی را دوست دارم.
گفت و گو با پوریا پورسرخ در نقش سروان پوریا
وقتی سال ها پیش برای اولین بار او را در نقش ژوبین در مجموعه تلویزیونی وفا دیدیم بدون شک به این مسئله پی بردیم که وی میتواند از بازیگران خوش اتیه در این حوزه باشد.
پوریا پورسرخ بازیگر جوان سینما و تلویزیون بعد از موفقیت در این مجموعه توانست بازی های متفاوتی را در مجموعه هایی چون صاحبدلان،روز حسرت،شکرانه و رستگاران از خود برجای بگذارد. در کنار این مجموعه ها فیلم سینمایی روز سوم نیز از موفقیت های او به شمار می رود.اثری به یاد ماندنی در حوزه دفاع مقدس.
پوریا پورسرخ بازیگر خوش اخلاق و صادقی است.در طول این گفتگو نیز بسیار از واژه صادقانه بگویم استفاده کرد و صادقانه گفت.صادقانه از نقش علیرضا پوریا در مجموعه تلویزیونی و پلیسی سقوط ازاد که در کنار حامد بهداد زوج خوبی را ساخته اند گفت.
پورسرخ از این که گونه اکشن را در این فیلم تجربه کرده است بسیار خوشحال است و این امر برایش جذابیت دارد.ما هم به سراغش رفتیم تا او از جذابیت های نقش یک سروان برایمان بگوید.

حضور شما را در مجموعه ها و گونه های مختلفی از تلویزیون شاهد بودیم که در نوع خود بسیار قابل توجه نیز واقع شده اند.اما برای یک کار چند قسمتی و کوتاه در تلویزیون ان هم در گونه پلیسی و حادثه ای چه دلیلی داشتید؟
در ابتدا از نکته ای که شما اشاره کردید بسیار ممنونم . چون به عقیده من بازیگر باید تفاوت در نقش ها را احساس کند و در کاری کلیشه نشود.من در بسیاری از گونه ها بازی کرده ام و در هر کدام به نوعی بازی متفاوت و قابل قبولی داشته ام.اما متاسفانه وقتی صحبت از نقد و انتقاد میشود حواشی داستان زیاد است و همیشه دیده ام که منتقدان و صاحب نظران در مورد بازیگرانی که اغلب گونه های مختلفی را تجربه کرده اند می نویسند که بازیگر نباید در کاری کلیشه شود.در صورتی که ان بازیگر در هر فعالیت خود متفاوت ظاهر شده است.من به عنوان یک بازیگر میتوانم گونه های مختلفی را تجربه کنم.چرا که این کار نوعی ازمون و خطاست.
در مورد این مجموعه نیز من تا به حال گونه پلیسی و حادثه ای کار نکرده بودم و خیلی علاقه مند بودم که در این گونه هم کار کنم.کار کردن در این گونه هم سخت است و هم به هزینه های بسیاری نیاز دارد.
پرهزینه بودن این گونه نمایشی کمتر تهیه کننده ای را ترغیب می کندکه در این حوزه کار کند.حتی به لحاظ تکنیکی و کار سخت افزاری هم همین طور است.
اولین دلیل همکاری من با این مجموعه حضور علیرضا امینی به عنوان کارگردان بود.کارهای زیادی از او دیده بودم و واقعا دوست داشتم وی همکاری کنم.در فیلمنامه اولیه به نام گیوتین تقریبا نقشی که من بازی کردم نقشی بسیار ضعیف بود. حتی گزینه های دیگری نیز برای ایفای این نقش در نظر گرفته شده بودند. من با علیرضا امینی در باره این نقش صحبت کردم و ایشان به من این اطمینان را داد که بازنویسی مجددی در مورد این نقش صورت بگیرد.
با حامد بهداد هم صحبت کردم .قرار بر این شد این نقش با پیشنهادهای خودم شکلی جدید و تازه به خود بگیرد.درحین فیلمبرداری نیز نظرات اعمال می شد.روز به روز که کار جلو می رفت ارتباط بیشتری با نقش سروان پوریا برقرار میکردم.و به جرات میتوانم بگویم که یکی از نقش های است که بسیار به ان علاقه دارم.
اینکه فیلمنامه این مجموعه به طورکامل به دست شما نرسیده بود کار را برای شما سخت نکرد؟
من فکر میکنم اغلب بازیگران در این قضیه استخوان خرد کرده اند و من هم همینطور.از سال اولی که وارد این عرصه شدم همین اتفاق افتاده است.تنها مجموعه ای که در ابتدای کار فیلمنامه ان به صورت کامل و منسجم در اختیار من قرار گرفت و واقعا به ان افتخارمیکنم و از ته دل دوستش دارم مجموعه صاحبدلان بود. این کار از بهترین کارهایی بود که فیلمنامه خوبی داشت و من ان را بازی کردم. البته بعد از ان نیز مجموعه های بسیاری را کار کردم که خوشبختانه جزو پرطرفدارترین مجموعه های تلویزیونی محسوب می شدند.و مورد توجه مخاطبان نیز قرار میگرفتند.پس بااین اوصاف اولین بار نبود که با این قضیه رو به رو میشدم.وقتی فیلمنامه کاملا اماده باشد تکلیف بازیگر روشن است نقاط اوج و فرود بازی خود را میتواند بفهمد و پایان و اغاز ان را درک کند.
بازیگر میتواند در ذهن خود طراحی شخصیت را انجام دهد.اما این مسئله بسیار زیاد در کار ما اتفاق افتاده است.البته از این نوع فیلمنامه ها بیشتر تقدیر میشود.
در نوروز ۹۰ به عنوان بازیگر مهمان در مجموعه پایتخت حضور داشتم که تا اخرین روز مشخص نبود در انتهای داستان چه اتفاقی می افتد.همه چیز براساس بداهه پیش می رفت.اما از این مجموعه تقدیر شد.اتفاق خوب در این کار حضور زامیاد سعدونیان به عنوان نویسنده بود که همیشه سر صحنه ها در کنار ما حاضر بود.این مسئله باعث می شد اگر در طول کار با سوالی مواجه بودیم پاسخ ان را از زامیاد بخواهیم.به خاطر همین کمتر با مشکل رو به رو بودیم.

به نظر شما کدام وجه از شخصیت سروان پوریا بیشتر مدنظر کارگردان بوده است؟
فکر میکنم دلیل اصلی انتخاب من از سوی کارگردان و تهیه کننده این کار برای نقش علیرضا فیزیک بدنی من بوده است.چون این بازیگر شخصیت پلیس باید از ظاهر فیزیکی مناسب برخوردار باشد.البته زمان تولید این کار بسیار کوتاه و فشرده بود . اگر زمان بیشتری برای این کار داشتیم مطمئنا کار بهتری ارائه میشد.به لحاظ شخصیت پردازی نیز این دو همکار پلیس در مجموعه نسبت به هم شخصیت های متفاوتی را دارند .من و حامد بهداد درباره این دوشخصیت باهم بسیار صحبت کردیم تا بتوانیم نقش خود را به خوبی ایفا کنیم.سرگرد صابری با بازی حامد بهداد نقش پلیسی است که گاهی به علت گرفتن اعتراف از متهم به او رکب میزندو او را تحقیر میکند.ادمی بسیار هیجانی است.گاهی دست به تهدید میزند و گاهی با فریاد سخن میگوید.
اما در مقابل شخصیت علیرضا ارام تر،صبورتر،منطقی ترو عمل گراتر است.البته نه اینکه سرگرد صابری منطقی نباشد.شخصیت علیرضا بیشتر متکی به اصل است.در نهایت ما دو بازیگر توانستیم زوج خوبی را با هم تشکیل دهیم.در نهایت میتوان این طور تعبیر کرد که پوریا ترمز سرگرد صابری و دستیار خوبی برای اوست.
با تشکر فراوان از مهسا عزیزم
برای خواندن متن کامل مصاحبه به ادامه مطلب بروید.
پوریا پورسرخ بازیگر سینما و تلویزیون که بیشتر او را با کارهای تلویزیونی اش میشناسیم پس از یک سال و نیم که درگیر پروژه سنگین روز رستاخیز احمدرضا درویش بود در نقش یک افسر اگاهی در سریال علیرضا امینی یکی از نقش های اصلی سریال را به عهده دارد

فرصت بازی در سریال علیرضا امینی که پیش امد فورا ان را پذیرفتم زیرا معتقدم که هیچ بازیگر باهوشی این فرصت را از دست نمیدهد.با قبول این نقش از این موقعیت نهایت استفاده را کردم و هر روزی هم که از فیلمبرداری میگذرد بیشتر خوشحال میشوم که این موقعیت را از دست نداده ام فیلم اخر امینی انتهای خیابان هشتم را که دیدم بسیار هیجان زده شدم و این فیلم در شمار یکی از محبوب ترین فیلم ها برای من بودو احساس کردم حضور در این سریال میتواند فاصله چند ساله از تلویزیون را به خوبی برایم پر کند.
بعضی از برنامه های تلویزیونی که روز به روز باعث ضعیف تر شدن فیلمهای سینمایی هم میشود فکر کردم که این نقش حضور خوبی را برایم خواهد داشت.
سلیقه امینی با معیارهای روز دنیا منطبق است
این سریال یک کار اکشن پلیسی است.پیش از این هم فرصت حضور در چنین پروژه هایی برایم پیش امده بود اما رویکرد گروه سازنده با نگاهی که من به سینمای پلیسی داشتم خیلی منطبق نبود چون متاسفانه بلایی که این سالها بر سر فیلمهای کمدی امده است در سال های نوجوانی من سر فیلمهای پلیسی امد و باعث شد تا اینگونه فیلمها بسیار مهجور بمانند.
در حالی که تلویزیون با کمک مراجع مرتبط با پروژه میتواند اتفاق خوبی را رقم بزند و فکر میکنم این اتفاق در این سریال می افتد.این رویکرد علیرضا امینی می تواند یه ژانر خیلی متفاوت باشد زیرا کارهای امینی ویژگی خوبی که دارد این است که هم منتقدها رو راضی نگه می دارد و هم فروش خوبی دارد.
همیشه کارهای حامد بهداد را دوست داشته ام
ترجیح میدهم درباره نقشم توضیح ندهم و هر انچه حامد بهداد بگوید کفایت میکند.از سالهای اولیه حضور در سینما و تلویزیون بازی های حامد بهداد را دوست داشتم.
در روز سوم همکاری بسیار خوبی با هم داشتیم و جدا از همکاری دوستی خیلی خوبی با هم داریم و جزو بازیگرهایی است که همیشه از او مشورت میگیرم و به دلیل دیگری که دوست داشتم در این پروژه حضور داشته باشم خاطره شیرین روز سوم در کنار حامد بود.
با این تفاوت که در روز سوم روبه روی هم بودیم ولی اینجا کنار هم و دو همکار هستیم.
برای خواندن متن کامل گفتگو به ادامه مطلب بروید
شادی در شب های شعبانیه
ستاره باران در جنوب تهران

چهره های مطرح موسیقی پاپ ایران در ایام شعبانیه در پارک آزادگان در جنوب تهران برای هزاران علاقه مند برنامه اجرا کردند و لحظات خاطره انگیزی را برای خواننده ها و حاظران در پی داشت.
هنرمندان بسیاری در شب های موسیقی در جمع مردم حاظر شدند از رضا رویگری تا پوریا پورسرخ.
شایعات داغ حضور میلیونی ستاره ها در سیما

پوریا پورسرخ: فقط برای فروش چنین چیزهایی می نویسند.
پوریا پورسرخ در پاسخ به این سوال که ایا موضوع دستمزدهای میلیونی برای مهمانان تلویزیونی صحت دارد یا نه، پاسخ های روشنی دارد :"نمی دانم چرا جدیدا پول هایی که بازیگران می گیرند این قدر برای برخی ، غیر معقول یا خارج عرف شده است. مدتی به دستمزد ها گیر می دهند و حالا هم به مهمانان تلویزیون."
پورسرخ در مورد رقم های نوشته شده هم می گوید:"نمی شود این موضوع را تکذیب کرد قطعا تلویزیون برای امدن برخی هاحاضر است پول بدهد و کار امسال و پارسال هم نیست اما این قیمت هایی که من دیدم اکثرا اشتباه بوده حداقل در مورد من و چند نفر از دوستان نزدیکم.می دانم که این قدر نمیگیرند و همین اشتباه بودن رقم دریافتی خودم و دوستان نزدیکم باعث شد تا به واقعی بودن ارقام دیگر هم مشکوک شوم.البته برخی از قیمت ها هم ان قدر خنده دار بوده که همه می فهمند موضوع چه قدر غیر واقعی است.مطمئن باشید تلویزیون از این پول ها به کسی نمی دهد."
با تشکر از مهسا عزیزم
به ادامه مطلب بروید.
با تشکر از مهسا عزیزم
برای مشاهده عکسی دیگر به ادامه مطلب بروید



منبع:وبلاگ هواداران دو اتیشه
با تشکر از حدیثه عزیزم
"وقتی ستاره ها دراستودیو ۱۴ گرد امدند"
وقتی گروهی از محبوب ترین ، موفق ترین و البته بهترین ستارگان سینما و موسیقی ایران، همگی یک جا دور هم جمع شوند... وقتی مجری کاربلدی به نام فرزاد حسنی که چند سالی به دلایل مختلف دور از اجرا در تلویزیون بوده در کنار این ستارگان حضور داشته باشد، وقتی قرار باشد نخستین روز بهار ۱۳۹۰، میزبان چهره های مشهوری باشد که یک سال که نه، چند سال است با فیلم ها و صداهایشان زندگی کرده ایم، دیگر جای هیچ شک و شبهه ای باقی نمی ماند که زندگی ایده ال هم ان جا نماینده ای خواهد داشت تا از اتفاقات، حاشیه ها و از همه مهم تر صحبت های ستارگان محبوب اسمان هنر ایران(که هم داغ است و هم شنیدنی) گزارشی اختصاصی تهیه کند.

"سالی که نکوست، از بهارش پیداست"
ستاره ها انقدر شاد و سر حال بودند که استودیوی خیابان جردن روی سرشان بود! اگر به اسامی تعدادی از مهمانان این جمع نگاهی بیندازید مطمئنا شما هم با ما هم عقیده می شوید که دور هم بودن ان ها ممکن است چه خطراتی را به دنبال داشته باشد! امیر جعفری، رامبد جوان، حامد بهداد، فرزاد حسنی، و البته سر کرده ی همه ی انها هادی کاظمی و جواد عزتی، دیگر خودتان حدس بزنید که چه اتفاق هایی که رخ نداده البته پوریا پورسرخ، محمد رضا فروتن، رضا یزدانی و سحر دولتشاهی را هم دست کم نگیرید. ستارگان سینما و موسیقی ایران در اغاز بهار در یک جمع دوستانه در استودیویی در خیابان افریقا مراسم دور همی کوچکی را ترتیب داده بودند، به امید شروع سالی شاد و موفق ، چرا که اعتقاد داشتند:"سالی که نکوست، از بهارش پیداست."
"پوریا پورسرخ، روشن به رنگ اسمان"
شاید اگر سال تحویل ۹۰ ، ساعت ۶ عصر بود پوریا پورسرخ بهترین لباس ممکن را به تن کرده بود اما با توجه به این که برنامه ی سال تحویل تلویزیون یکی از رسمی ترین برنامه های رسانه ای است و البته ساعت سال تحویل هم نیمه شب بود بهتر بود یه کمی رسمی تر لباس می پوشید. او با تلفیق سرمه ای ،ابی، سفید و ابی اسمانی، توانسته بود روشنی بهار را تداعی کند. به هر حال او همشه اسپرت پوش است.
"پوریا پورسرخ و عیدهای شیرین زندگی اش"
پوریا پورسرخ مسیر ۵ ساله ای را از اولین سریالی که چهره اش را مشهور کرد تا به امروزی که مشغول بازی در فیلم روز رستاخیز احمد رضا درویش است را طی کرده.مسیری که چندان هموار و راحت نبود و در جاهایی با انتخاب های شاید غلط و عکس العمل های که باز هم شاید در نگاه اول چندان درست نبود، طی کردن ان را برای خودش سخت تر هم کرده است. اما باید قبول کنیم که در بعضی فیلم ها و نقش ها حسابی بدشانسی اورده و نتیجه ی کاری با توجه به کارگردان فیلمنامه و سایر فاکتور ها باید خوب از اب در می امده، موفقیت امیز نبود.
پورسرخ نگاه و تصویر درستی از جایگاه امروزش در سینما دارد.و از تمام بازی ها و انتخاب هایی که انجام داده تمام قد دفاع نمی کند و بدون هیچ تعصبی درباره ی انها حرف میزند، با اینکه در سال گذشته دو فیلم سینمایی از او اکران شد اما در سال ۸۹ کم کار و کم سرو صدا تر از همیشه بود. پورسرخ نوروز ۹۰ میهمان ویژه برنامه سال تحویل شبکه سه شد و در چند صحنه ی محدود سریال پایتخت سیروس مقدم هم بازی کرد. با پورسرخ درباره ی روند کاری که تا امروز طی کرده و مهم تر از ان برنامه ای که برای اینده بازیگری خود دارد گپ زدیم.
"مورد عجیب دستمزد پوریا پورسرخ"
"از فروردین ۸۵ تا فروردین۹۰"
یادم هست که سال ۸۵ رویکرد مطبوعات به سریال ها به این شکلی که الان هست نبود.جلد مطبوعات همان چند بازیگر جوانی بود که تازه تبدیل به چهره شده بودند. قبل از وفا اخرین باری که یک سریال خیلی گل کرد مسافری از هند بود که در ان حمید گودرزی و شیلا خداداد بازی میکردند.خب ان سریال یکی از بهترین کارهایی بود که در تلویزیون پخش شد.تعطیلات نوروز ۸۵ من شمال بودم چند روز اول همه چیز معمولی بود،اما در ادامه تعطیلات اصلا نمیتوانستم بیرون بروم اصلا هم کتمان نمیکنم که ان روزها حسابی هیجان زده و خوشحال بودم البته برای من خیلی هم تبعات داشت.همان موقع خیلی از همکاران و پیشکسوتان به حضور من در برخی مطبوعات ایراد گرفتند و از این موضوع خیلی افسرده شدم که چرا شخصی که یکی از اعضای ارشد خانه سینما هست و باید از چهارتا جوان مثل من که تازه شروع به کار کرده ایم دفاع کند،برعکس امده تخریب میکند و برای استناد صحبت های خودش مدام به نشریات زرد ارجاع میدهد.این اتفاقات برای خیلی های دیگر مثل حامد کمیلی یا مهدی سلوکی افتاد و ادامه پیدا کرد. البته همه شان الان کار میکنند.اما این اتفاقات برای من ویژه بود.
ویژه برنامه سال تحویل ۹۰ را هم خیلی دوست داشتم.به جرات بگویم فرزاد حسنی بحرالعلوم است! یعنی در هم نسل ها و حتی نسل های قبل از او هم مثل فرزاد رادر این حرفه خیلی کم دیده ایم.عید امسال وقتی شنیدم قرار است او این کار را انجام دهد خیلی خوشحال شدم.عید امسال بعد از عید ۸۵ شیرین ترین عید من بود. خدارو شکر که بقیه مهمان های برنامه هم از دوستان صمیمی من بودند.حامد بهداد که همه میدانند یکی از دوستان نزدیک من و محمد رضا فروتن هم که بازیگر محبوب و مورد علاقه من است.رضایزدانی هم که خواننده بسیار خوبی است و همیشه کارهای او را دنبال میکنم. با این که در تعطیلات مالزی بودم که خب توریست و ساکن ایرانی زیاد دارد،متوجه شدم برنامه خیلی خوب دیده شده و از این بابت خوشحال شدم.البته جای کسانی مثل رضا گلزار و نیما شاهرخ شاهی در این ویژه برنامه واقعا خالی بود.
"معمولا با منتقدها هم نظرم"
من معمولا در مورد فیلمهایم با منتقدان هم نظر بودم.وقتی به من میگفتند که فلان فیلم خوب نبود،خودم هم میدانستم که نتیجه فیلم چندان جالب نشده. وقتی هم میگفتند بهمان فیلم خوب است رضایت بیشتری از ان کار داشتم.تنها اختلافی که با منتقدها دارم سر اناهیتا هست.
"در اناهیتا بد شانس بودیم"
من با این حرف خیلی موافقم که از بعضی فیلمها که در انها حضور پیدا میکنیم انتظار داریم که اتفاق خوبی را برای ما رقم بزند.فیلنامه ،کارگردان،بازیگران و بقیه فاکتورها می گویند که همه چیز درست است و حاصل کار هم خوب میشود.اما نتیجه ان چیزی نیست که انتظارش را داریم.اینجا یعنی شانس نیاوردیم دیگر!مانند اتفاقی که برای اناهیتا افتاد.من هیچ دخل و تصرفی در فیلمنامه نداشتم.
اقای حمید نژاد حتی جای نفس کشیدن شما را هم سر پلان انتخاب میکند. با بعضی مسایل و انتقاداتی که به فیلنامه وارد کرده اند کاملا موافقم اما به عنوان بازیگر کاری از دست من بر نمی امد.با این وجود باز هم میگویم اگر اقای حمید نژاد به من بگویند بیا از جلوی دوربین من رد شو این کار را با افتخار میکنم.
"تمام فیلمهایی که بازی میکنم،سلیقه و دلخواه من نیست"
لزومی ندارد که فقط در فیلمهایی بازی کنم که ژانر مورد علاقه من باشد.سلیقه من فیلمهای فرهادی و قبادی است اما ممکن است مخاطب من را در فیلمهای پسر دختری دوست داشته باشند یا این که مثلا جواد رضویان را کسی در فیلم ملودرام نمی پسندد و او را در فیلمهای کمدی دوست دارند البته با این حرف موافقم که امکان دارد وقتی کارگردانی من را در چند فیلم کمدی میبیند،امکان دارد ذهنیتش درباره من عوض بشود و نقشی خوب ودرجه یک را از دست بدهم برای همین همیشه سعی کردم حتی با دستمزدی پایین در سال حداقل در یک فیلم خوب بازی کنم اما اگر می روم داخل یک فیلم تجاری وظیفه من این است که فیلم بفروشد.
من برای ادامه کارم همین روند را پیش خواهم برد که تا امروز داشتم.البته با وسواس بیشتر. باز هم سریال بازی خواهم کرد این را هم بگویم که من سریال بد بازی نکرده ام.سریال هایی که من بازی کرده ام همه شان خوب بوده اند و در این زمینه باهوش تر از سینما عمل کردم و خوش شانس تر هم بودم صادقانه بگویم هنوز هیچ کار دیگر قطعی نشده .فکر میکنم امسال لازم دارم که یک سریال خوب دیگر بازی کنم.
"حسرت خاصی درسینما ندارم"
معمولا سر فیلم هایی که بازیگر های زیادی دارند نمی روم. چون معمولا جایگاه بازیگران و شخصیت ها در فیلم ها مشخص نیست و در نهایت هیچ کس به اندازه ای که تلاش کرده دیده نمی شود. چند سال پیش پیشنهاد بازی در فیلمی این چنینی که تعداد زیادی بازیگر داشت را نپذیرفتم اما بعد که کار را دیدم از تصمیم خودم پشیمان شدم. اسم فیلم را نمی گویم اما استثنا در ان فیلم همه به اندازه خودشان در ان دیده شدند و جای هر شخصیبت کاملا مشخص بود. هنوز هم هر از گاهی ان فیلم را می بینم و لذت می برم. غیر از ان مورد خاص در نپذیرفتن هیچ نقش دیگری پشیمان نشدم.
"برای همکارانم احترم قائلم"
من در نهایت کاری می کنم که خودم راضی باشم. یادم هست که درمورد فیلم هر چه خدا بخواهد اقای شهبازی با من تماس گرفتند و گفتند بازیگری که کاندید یکی از نقش های من بود خیلی بدقولی می کند. و تو بیا و این نقش را بازی کن. من با ان بازیگر تماس گرفتم و گفتم مسئله چیست؟ او هم گفت واقعا نمی تواند بازی کند. من با اجازه خودش وارد ان کار شدم حتی جلو دوربین و مقابل بقیه گروه هم با او تماس گرفتم دوباره از او اجازه گرفتم. من همیشه برای همکارانم احترام قائلم اما در شرایط مشابه این اتفاق هیچ وقت برای خودم نیفتاده من ساعت هشت فیلمنامه را گرفتم و ده جلوی دوربین بودم چون می خواستم شهبازی ان قدر دستش در این کار باز باشد و بتواند در کار بعدی باز برای ما نفس عمیق بسازد.
برای خواندن متن کامل مصاحبه به ادامه مطلب بروید.

برای دیدن عکسی دیگر به ادامه مطلب بروید.
سلام به شما دوستای گل و بازدیدکننده های عزیز
پیشاپیش سال نو رو بهتون تبریک میگم و تو این سال جدید بهترینها رو براتون ارزو میکنم.
و خیلی متشکرم از شما عزیزانی که تو این یک ماه از اغاز وبم تا به امروز با کامنتهای پر مهرتون به من برای ادامه راهم انرژی دادین.
این اپ ویژه نوروزی تقدیم به شما دوستای مهربونم
امیدوارم که خوشتون بیاد![]()

"مصاحبه ویژه نامه نوروزی مجله زندگی ایرانی"
آمادگی جسمانی به سبک پوریا پورسرخ
"اگر بازیگر نبودم، ورزشکار می شدم"
شاید کمتر کسی بازی خوب و روان پوریا پورسرخ را در سریال فرار بزرگ در نقش فرهاد به یاد داشته باشد که شروع خوبی برای او محسوب می شد.سریالی به کارگردانی محمد حسین لطیفی که می توان گفت کارگردانی است که از قابلیت ها و توانایی های این بازیگر جوان مطلع است و به خوبی می تواند او را هدایت کند.
پورسرخ در طول این سالها که در عرصه ی بازیگری فعالیت می کند با انتخاب هایی که داشته به خصوص فیلم هایی که در سال ۸۹ با بازی او در اکران سینماها در امد، ثابت کرده به دنبال تجربیات متفاوت است گرچه در کارنامه ی کاری اش انتخاب های اشتباهی هم داشته که برای هر بازیگری پیش می اید. اما بهانه ی گفت و گوی ما با او بررسی کارنامه ی هنری اش نیست بلکه یکی ار ویژگی های این بازیگر جوان است که به دلیل شرایط سینما و تلویزیون ما کمتر کسی به ان توجه می کند.
اصولا در سینمای ما به غیر از تعداد انگشت شماری سایر بازیگران به تناسب اندام و امادگی جسمانی اهمیت زیادی نمی دهند. گرچه این امر حائز اهمیت است و می تواند ابزاری باشد برای بازیگر تا بتواند نقشی را که به او سپرده شده را به خوبی ایفا کند. همچنان که در بسیاری از فیلم ها و سریال ها متوجه این ضعف در برخی بازیگران بوده ایم.
پوریا پورسرخ یکی از کسانی است که به این مقوله اهمیت بسیاری می دهد، بنابراین پس از مدت ها پیگیری سرانجام موفق به انجام گفت و گویی پیرامون این موضوع و نکات دیگر شدیم که خواندن ان خالی از لطف نیست.
"نقش معتاد به من ندانند"
من پیش از اینکه وارد بازیگری شوم به ورزش علاقه داشتم و در این زمینه فعالیت میکردم اما زمانی که بازیگر شدم یکی از راههایی که بازیگر میتواند به نقش نزدیک تر شود این است که به لحاظ فیزیکی هم بتواند امادگی لازم را داشته باشد تا بتواند از عهده برخی از صحنه ها به خوبی بر اید بنابراین انگیزه مضاعفی پیدا کردم تا به ورزش و تناسب اندام اهمیت بیشتری بدهم که در برخی از کارها هم توانست به کمکم بیاید به خصوص که در روز سوم و این اواخر در روز رستاخیز که اقای درویش حساسیت ویژه ای در این زمینه داشتند و حتی در مورد وزن و تمریناتمان شخصا نظارت میکردند تا اهمالی از جانب بازیگران صورت نگیرد.
از این رو من فکر میکنم که داشتن اندام مناسب و ورزش کردن به طور منظم میتواند روی بازی بازیگر تاثیر بگذارد.البته با وجود شرایط فرهنگی که در کشورمان داریم روی پوشش بازیگران هم تاثیر گذاشته و بازیگران نمیتوانند لباسهایی بپوشند که اندامشان را بهتر نشان بدهند به عنوان مثال ما صحنه های داخل اب نداریم بنابراین کمتر بازیگری به این مقوله اهمیت میدهد.
در صورتی که در سینمای امریکا و اروپا بدین شکل نیست و بازیگران بزرگ دنیا در هر سن و سالی که هستند برای داشتن اندام متناسب رژیم غذایی و برنامه منظم ورزشی دارند. بنابراین من همیشه سعی کردم تا ورزش را دنبال کنم.البته یک بار قرار بود با کارگردانی که خیلی دوست داشتم همکاری داشته باشم برای نقش یک ادم معتاد صحبت کردیم ولی متاسفانه اندامم متناسب ان نقش نبود. اما متاسفانه این همکاری میشر نشد. ولی نکته ای که در این میان برای من جالب است این است که عمومابازیگران هم سن و سال من برای ایفای نقش ادم معتاد یا روانی جایزه گرفتند ولی با این حال انگیزه ای برای بازی در چنین نقش هایی ندارم تا سعی کنم به لحاظ فیزیکی به ان نقش نزدیک شوم.
"آزادیان، پاتوق هنرمندان"
من در دوران کودکی و نوجوانی به سوارکاری و تنیس علاقه ی بسیاری داشتم و این ورزش ها را دنبال می کردم و از سنین پایین تر فیتنس را هم انجام میدادم اما هیچ وقت به صورت حرفه ای ان را کار نمی کردم یا در مسابقات شرکت نمی کردم، شاید اگر بازیگر نمی شدم ورزش را حرفه ای تر دنبال می کردم اما مدتی است که به طور منظم به باشگاه ازادیان که یکی از بهترین باشگاه های جردن است می روم. البته زمانی که سر فیلمبرداری نیستم. وگرنه سعی می کنم سر صحنه تمرین کنم به هر حال تمام تلاشم این است که در هیچ صورتی از ورزش غافل نشوم چون معتقدم لازمه ی بازیگری داشتن اندام مناسب است. به این دلیل که تمام افرادی که در انجا به عنوان مربی فعالیت می کنند دارای عناوین جهانی در ورزش هستند که از این نظر اتفاق خوبی برای من است که در چنین باشگاهی تمرین می کنم.
اتفاقا تعدادی از دوستان خواننده و بازیگر هم به طور منظم به این باشگاه می ایند و تمرین می کنند که فکر نمی کنم دوست داشته باشند نام انها را ببرم.
"۱۲ کیلو چاق شدم"
با وجود حرفه ما که برنامه و زمان کاری دقیق و مرتبی ندارد اما من همیشه سعی کردم که برای خودم برنامه ریزی کنم و از ورزش غافل نشوم. زمانی که درگیر فیلمبرداری هستم برخی از کارگردان ها مثل سیروس مقدم به من لطف داشتند و برنامه ی کاری من را به گونه ای تنظیم کردند که من تا حدودی به تمریناتم برسم. اما گاهی هم شرایط کاری مناسب نیست و این فرصت مهیا نمی شود. به عنوان مثال زمانیکه من درگیر بازی در روز رستاخیز بودم هفت ماه در بم زندگی کردیم و شرایط برای تمرین و ورزش کردن مهیا نبود. البته به دلیل حساسیت های اقای درویش یکسری وسایل ورزشی به هتل منتقل کردند تا همان جا مشغول شویم.
اما واقعیت این است که در چنین شرایطی روی فرم نگه داشتن بدن کار خیلی سختی است.همین طور نگه داشتن رژیم غذایی به هنگام کار و سر صحنه هم کار راحتی نیست و بدترین قسمت ماجرا همین است و به جز یکسری گروه ها سایر همکاران در این زمینه اهمیتی برای رژیم غذایی قائل نیستند.البته من شنیدم که یکسری از بازیگران خوب ما این شرایط را خودشان سر صحنه مهیا میکنند. در صورتی که روی فرم نگه داشتن بدن بازیگر در کار خیلی مهم است. همین طور مشکل دیگری که من در برخی کارها داشتم کم و اضافه کردن وزن برای رسیدن به نقش مورد نظر بوده. به عوان مثال برای روز سوم چند کیلو وزن اضافه کردم و در روز رستاخیز به دلیل بازی در نقش یک سردار جوان باید خیلی اضافه وزن پیدا میکردم بنابراین ۱۲ کیلو چاق شدم که بعد از پایان فیلمبرداری کم کردن ۱۲ کیلو کار خیلی سختی است که دارم سعی خودم را میکنم به خصوص اینکه ادم شکمویی هم هستم و خیلی نمی توانم رژیم غذایی ام را رعایت کنم بنابراین سعی می کنم انرژی زیادی در باشگاه بگذارم.
"ناگفته های پوریا پورسرخ"
خیلی دلم میخواست این نکته را بگویم و اینکه از مردم و دوستان مطبوعاتی بخواهم شخصیت یک بازیگر را در فیلمهایی که از او میبینند مقایسه نکنند. به عنوان مثال بین بازیگران کمدی کسانی را میبینید که بسیار ادم های جدی هستن برخلاف نقش هایی که بازی میکنند. به عبارتی ژانر فیلمهایی که یک بازیگر انتخاب میکند الزاما سلیقه ای نیست بلکه بیزنس سینما باعث میشود من به عنوان بازیگر برای یکسری فیلمها دعوت شوم و برای یکسری دعوت نشوم.برای مثال اگر من فیلم تین ایجری بازی میکنم دلیلی ندارد که نقدهای فیلمهای روز خارجی و داخلی را به دقت دنبال نکنم.اتفاقا این اواخر با دوست خوبم امیر قادری در این زمینه صحبت میکردم.این که نباید سلیقه ای بر خورد کرد و با یک جمله زحمات گروه سازنده را زیر سوال برد.کاری که برخی منتقدان انجام میدهند و من بازیگر اگر یک روز اگر روی فرم نباشم و به ان منتقد گرم احوالپرسی نکنم بازتاب این عمل را در کار ان منتقد میبینم خوب است که برخی مسائل را در کارمون دخیل نکنیم.
"سالی که سپری شد"
امسال درگیر بازی در روز رستاخیز یه کار تاریخی و سنگین به کارگردانی اقای درویش بودم .البته در فیلم اخرین سرقت هم بازی کردم که با فیلمهای کمدی امروزی تفاوت زیادی دارد.پدرام علیزاده کارگردان باهوش و جوان فیلم با استفاده از تجربیات فرج حیدری بزرگوار و گروه جوان فیلم مثل نیما شاهرخ شاهی، خاطره اسدی و مریم سعادت و اقای نوذری یکی از بهترین پشته صحنه هایی که امروز دیدم را رقم زدند که بی شک نتیجه اش را مقابل دوربین خواهید دید.
همانند فیلم چراغ قرمز که امسال اکران داشتم که در مقایسه با فیلم هایی که با او همزمان اکران شد فیلم پرفروشی شد و باعث خوشحالی من شد بنابراین در سالی که گذشت از روند کاری که داشتم تا حدودی راضی بودم.به هر حال لازم بود تا در ژانر کمدی هم تجربیاتی را کسب کنم . گرچه بسیاری از دوستان و همکاران چنین ریسکی نمی کنند . یا حداقل در ژانر طنز نقشی که با کمدی فیلم را به دوش نکشد به عهده نمی گیرد اما گاهی لازم است که کارگردان ها و بازیگران خطر کنند،کاری که کارگردان این فیلم کرد.
سال گذشته خیلی از روند کاری ام راضی نبودم و دو فیلم ناسپاس و اناهیتا را بازی کردم که البته در سال ۸۹ اکران شد. البته خوب است که دوستان منتقد بدانند من انرژی زیادی برای اناهیتا گذاشتم و گریم سنگینی هم داشتم ،حتی در سکانس ازمایشگاه اسید در چشمم رفت و بینایی چشم چپم کمی مشکل پیدا کرد.
در فیلم سینمایی چراغ قرمز نقش لمپن را به من دادند و نقش جنتلمن را به رضا شفیعی جم اگر این جابه جایی صورت نمی گرفت ،به عقیده ی من این فیلم پرفروش نمی شد به نظر من چراغ قرمز کار خوبی بود و خوب فروخت این درحالی بود که امسال حجم زیادی علیه فیلم های کمدی صورت گرفته که به نظر من منصفانه نیست.
"ماهی ها می مردند گریه می کردم"
خاطرات کودکی که من در نوروز داشتم ، خیلی شیرین تر از خاطرات این سالهاست و بیشتر هم در ذهن می ماند، شاید به این دلیل که فرهنگ ما به این شدت اپارتمان نشینی نشده بود. به خوبی به یاد دارم در روز چهارشنبه سوری مراسم سنتی و شیرین بیشتری مثل قاشق زنی اهمیت داشت که امروزه فراموش شده اما در حال حاضر مراسم چهارشنبه سوری به صحنه ی تمرین برای جنگ شده و از نارنجک و بمب استفاده می کنند دیگر از ان زیبایی های دوران کودکی خبری نیست و سنت های زیبای ما کمرنگ شده. حاجی فیروز کم شده و جایش را به بابانوئل داده و کریسمس.
البته من به این مراسم و فرهنگ های دیگر هم احترام می گذارم اما فرهنگ خودمان کمرنگ شده ،در سال می بینیم که جوان ها به هم ولنتاین و کریسمس را تبریک می گویند، دیگر از ان حاجی فیروز ها خبری نیست ،خوب است که اول به فرهنگ خودمان احترام بگذاریم بعد به فرهنگ دیگران.
بچه که بودم به ماهی قرمز سفره ی هفت سین خیلی علاقه داشتم و وقتی که ماهی ها می مردند من گریه می کردم من هنوز هم به سنت و مراسم نوروز احترام می گذارم و مثل گذشته با خانواده ام به دید و بازدید عید می روم.
اکثر دوستان می دانند که یکسری مسائل هنوز برای من مهم است از جمله اینکه اگر سر فیلمبرداری باشم باید چند روز اول عید را من در کنار خانواده باشم و در تعطیلات عید به هیچ وجه کار نمی کنم. این نکته را در قراردادم به عنوان خواهش ذکر می کردم و اکثر گروه ها هم به نظر من احترام می گذاشتند. در ضمن من عیدی گرفتن را از کودکی دوست داشتم هم پول می گرفتم و هم هدیه، هدیه گرفتن را خیلی دوست داشتم حتی اگر متناسب با سلیقه ام نبود.

منبع عکسای الیزه:وب هواداران دو اتیشه و وب سپیده و سارینا عزیزم
"و این هم مطلبی درباره سریال نوروزی پایتخت"
(یک مورد استثنایی در تلویزیون)
"علی اباد - تهران ،چهار نفر"
بعد از پخش سریال زیر هشت یود که زمزمه هایی مبنی بر همکاری سیروس مقدم و محسن تنابنده برای ساخت سریال نوروزی به گوش رسید و این همکاری تا جایی رسید که همه جا صحبت از سریالی به عنوان یک مورد استثنایی به نویسندگی محسن تنابنده و کارگردانی سیروس مقدم به میان امد.محسن تنابنده پیش از این تجربه همکاری با مقدم را در سریال چار دیواری داشت به همین خاطر همکاری مجدد این دو چندان دور از ذهن نبود.البته درست زمانی که تمام رقبا مشغول مراحل مختلف تولید اثار خود بودند الهام غفوری درباره چگونگی روند ساخت یک مورد استثنایی این طور گفت که" امکان دارد کار ما به نوروز نرسد به همین خاطر هنوز هیچ چیز مشخص نیست و باید شبکه در این رابطه تصمیم بگیرد"
ان موقع قرار بود انتن شبکه سه برای مقدم باشد ولی همه چیز در چند روز تغییر کرد وسیروس مقدم با عنوان جدیدی برای سریال خود کارش را به شکلی جدی اغاز کرد و ساخت سریال پایتخت اغاز شد.
با گذشت زمان کم کم شمارش معکوس شروع شد و سیروس مقدم از شبکه سه به شبکه یک رسید و پخش سریال توطئه ی فامیلی رامبد جوان که برای شبکه یک ساخته شده بود به بعد از عید موکول شد و مثل همیشه تلویزیون با این شیوه برنامه ریزی همه را غافلگیر کرد.
"به پایتخت خوش امدید!"
این بار هم مقدم دست روی طبقه پایین اجتماع میگذارد طبقه ای که همیشه درگیر مشکلات روزمره زندگی هستند وبرای حل این مشکل خودشان را به اتش میزنند و در این روند اعصاب مخاطب را خرد میکنند. مخاطبی که در این سال ها با کارکترهای ساده و بی الایش و گاها سهل انگار و بی فکر سریال های پر تعلیق مقدم عادت کرده اند.
داستان پایتخت از جایی شروع میشود که زنی ساده و شهرستانی دانشگاه قبول میشود و شوهر مهربانش برای خشنودی همسر همه چیزش را در شهرستان علی اباد میفروشد و دست زن و دو دخترش را میگیرد و راهی شهر بی در و پیکر تهران میشود. غافل از انکه چیزهایی که در پایتخت وجود دارد با تصورات ذهنی انها فرسنگ ها فاصله دارد.
یک خانواده در تهران خانه ای در پایین شهر می خرند ولی درست زمانی میرسند که صاحب خانه فوت کرده و انها نمیتوانند در انجا سکونت کنند، به همین خاطر درگیر اتفاقاتی میشوند و مجبور میشوند چند شبی را پشت کامیون در تهران و در هوای سرد سپری کنند.
منبع:زندگی ایرانی
و این هم به تقاضای دوست نازنینم عسل گلم عکسهایی از پشت صحنه سریال وفا رو گذاشتم
البته خودمم خیلی دوست داشتم تجدید خاطره ای بکنیم و برگردیم به نوروز ۸۵ و سریال خاطره انگیز وفا



ادامه عکسهای مربوط به پشت صحنه سریال وفا رو در ادامه مطلب ببینید.
و در اخر یه تشکر ویژه از خواهر گلم مهسای نازم که برای این اپ خیلی کمکم کرد و بازم یه تشکر از شما دوستای مهربونم که وقت گرانبهاتون رو برای اپ نوروزی وب بنده حقیر گذاشتین![]()
پوریا پورسرخ، هنرمند محبوب، از دوستان مجله ایده ال و طرفدار پر و پا قرص فوتبال است.دیدن او در کنار ستارگان فوتبال در موقعیت های گوناگون دلیلی بر این مدعاست.
عکاسی پورسرخ از کریمی و هوادارانش
علاقه ی علی کریمی به هاوش و هیرسا انقدر قابل توجه است که در اخرین شب حضورش در تهران حتی از ثانیه ها نیز برای حضور در کنار خانواده اش استفاده کرد.در حالیکه قرار بود کریمی ساعت ۳۰ دقیقه ی بامداد سه شنبه در فرودگاه امام(ره) باشد، حدود ساعت یک بامداد به فرودگاه رسید و با استقبال خوب حاضرین در فرودگاه روبه رو شد.
از همان لحظه ی ورود کریمی به سالن فرودگاه تا سالن ترانزیت، هواداران به تشویق او پرداختند شاید اگر بگوییم کریمی در طول این مسیر ۳۰۰-۲۰۰ بار با هوادارانش عکس یادگاری گرفت، کم گفته ایم.
در حالیکه پوریا پورسرخ به عنوان یکی از دوستان نزدیک علی برای بدرقه او به فرودگاه امده بود، علاقه شدید مردم به علی کریمی باعث شد تا انها متوجه پورسرخ با ان تیپ و لباس های جدید نشوند و تعدادی از هواداران کریمی که برای گرفتن عکس یادگاری با جادوگر خیلی عجله داشتند، حتی پورسرخ را نشناخته و از او خواستند تا به وسیله ی موبایل شان از انها و کریمی عکاسی کند!علی که متوجه این قضیه شده بود قصد داشت خیلی زود این عزیزان رو متوجه پوریا کند ولی پورسرخ با همان تواضع و خصوصیات خوب خودش به کریمی اشاره کرد تا حرفی نزند.
شوخی های فرهاد کاظمی با پوریا پورسرخ از ایتم های جالب اتفاقات فرودگاه بود. فرهاد کاظمی که از دیدن استایل جدید پورسرخ حسابی تعجب کرده بود درمورد پوریا گفت:"هم پسر خوبی هست و هم بازی های خوبی را از او دیده ام اما راستش را بخواهید وقتی او را دیدم، شک کردم و خوب پوریا را نشناختم.فیلم روز سوم پوریا را به خوبی یاد دارم.فکر میکنم، فیلم سینمایی روز سوم یکی از بهترین کارهای پورسرخ بود.البته اگر در ان فیلم پورسرخ چنین استایلی داشت، می توانست یک تنه همه عراقی ها را بکشد و جلوی انها بایستد!" پورسرخ هم از فرهاد کاظمی به عنوان یکی از مربیان خوب فوتبال کشورمان نام برد و وقتی متوجه شد که مادر کاظمی به تازگی فوت کرده، این ضایعه را به او تسلیت گفت.
منبع:مجله زندگی ایده ال
برای دیدن عکس های مربوطه به ادامه ی مطلب بروید.